تاب آوری ونقش آن در کسب و کار
ثبت نام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری طی چند روز اخیر، شرایط متلاطم جامعه ایرانی را متلاطم تر نموده است. بحران جهانی ناشی از پاندمی کرونا به همراه شرایط ناشی از تحریم ها وضعیت اقتصادی کشور را در یکی از بدترین حالتهای خود طی سنوات اخیر قرار داده است. تحولات منطقه ای و مذاکرات برجام امکان تصور آینده ای با ثبات را از ذهن ها دور می سازد و اقتصاد تشنه ثبات ایران را هر روز سردرگم تر می نماید. این پارامتر های چند گانه اعم از تغییرات ناشی از انتخابات ریاست جموری، انتظارات ناشی از مذاکرات برجام، وضعیت سیاسی منطقه ای و در نهایت تلاش برای مهار پاندمی کرونا هرکدام به تنهایی برای ایجاد بحران بی ثباتی اقتصادی طی ماههای آینده به نظر کافی می آید، حال برآیند این تحولات و اتفاقات چه نقش بزرگتری می تواند در بی ثبات تر کردن اوضاع ایفا نماید مقوله ای پیچیده و غیر قابل پیش بینی می نماید.
نیک باستروم(۱) فیلسوف سوئدی معاصر چهار سناریوی ممکن برای آینده بشریت متصور شده است ۱- فرو پاشی متناوب: همان چیزی که کلیت تاریخ بشر تا دوران اخیر تجربه کرده است. ۲-وضعیت ثبات: چیزی که در دوران اخیر با همگرایی کشورهای امروز و بر اساس یک وضعیت ثابت و پایدار می توان تجربه کرد. ۳-انقراض: که تفکری ناشی از قدرت تخریبی هولناک تسلیحات مدرن امروزی است و اینکه چگونه می توان چنین حادثه ای را مهار کرد. ۴- خیزش: که منظور از آن حرکت به سوی آینده ای بهتر همراه با سرعتی فزاینده است.
اینکه کدامیک از این چهار سناریو در آینده تحقق خواهد یافت و یا دقیقتر اینکه در یک منطقه ای از این کره خاکی کدامیک از این پیش بینی ها به وقوع خواهد پیوست آینده محتمل است که تاثیر شایانی بر روند زندگی ما خواهد داشت. بنا به نظر پیتر تیل (۲) بنیانگذار پی پل (۳) سناریوی اول نا محتملی است و سناریوهای دوم و سوم هم حالت خوف و رجایی است ک نزدیک یک سده اخیر جوامع بشری را درگیر خود ساخته است. از نظر او به سختی می توان باور داشت که یک وضعیت ثابت و پایدار جهانی بتواند تا ابد ادامه پیدا کند. چنانچه اظهار می دارد بدون توسعه فناوریهایی که بتواند فشارهای ناشی از رقابت ها را کاهش دهد، رکود و ایستایی ، راه را به سوی آتش فشان مناقشات و درگیریها هموار خواهد کرد. از نظر او برای ساختن آینده ای بهتر نیاز به توسعه فناوری در سطح وسیعی است که به سینگولاریتی (۴) (تکینگی یا یگانگی)معروف است و هدف آن بدست آوردن نتایج حیاتی است که از فناوریهای تازه و نیرومند فراتر از ادراک ما بدست خواهند آمد. نتایجی که نوید نوعی آینده متشکل از هوش مصنوعی اَبَر انسانی را می دهد که اجتناب نا پذیر است و بهتر است خودمان را برای استقبال از آن آماده کنیم.
این طیف گسترده که یک سر آن سردرگمی و بی ثباتی فردی برای تک تک انسان ها را تصویر می نمایدو سر دیگر آن زندگی اجتماعی آنها را در قالب یک کشور نمایان می سازد انسان امروزی را گرفتار نوعی رنج و اضطراب نموده و به تبع این درگیری فردی زندگی اقتصادی و اجتماعی اش را نیز دیگرگون ساخته است . انعکاس این تغییرات در تشکیلات شکل گرفته از انسانهای امروزین، رفتار سازمانی و نقش گروههای مختلف را نیز متحول نموده و گرفتاری سازمانی را بوجود آورده است. چنانچه بحرانهای هر روزه در حوزه های مختلف ، جزء لاینفک زندگی شده و بخش بزرگی از تمرکز آدمی بر رفع آنها متمرکز گردیده است. اقتصاد به عنوان شاخه پیوند دهنده علوم انسانی چهره دیگری از انسان معاصر خلق نموده و گرایشات اقتصاد محور باعث تولد نگرشهای فلسفه مآبانه ، منتها تهی از معارف گشته است.
به هر حال دوام و پایداری در دنیای امروزی بدون اتکا به اقتصاد اجتماعی و فردی برای هرکسی مقدور نیست و حتی در مبارزه با پاندمی کرونا آنچه مشهود بود وزن اقتصاد (هزینه- فایده) حاکم بر علوم پزشکی در قرن بیست ویکم به جای اصل انسان دوستی در تولید و توزیع عادلانه روشهای پیشگیری از مرگ و میر (واکسن) در کشور های پیشرفته و کمتر توسعه یافته وفقیر بود که عیان ساختن غلبه ثروت بر معارف انسانی پیش پا افتاده ترین وجه آن بود.
در دنیایی این چنین میزان تاب آوری در حوزه های مختلف زندگی ، لازمه بقا است و اینکه چگونه می توان ضمن حفظ حداقلی از نگرش فیلسوفانه به آینده ای بهتر، وضعیت ثبات و برخورداری از توانمندی اقتصادی را برای فرد و اجتماع فراهم نمود.
وضعیت کنونی کشور با توجه به مقدمه ای که به آن اشاره شد ناخواسته عدم امکان پیش بینی واسعی از آینده را لاجرم می نماید و این عاملی بر بی برنامگی و ناتوانی در برنامه ریزی است. نقش حاکمان و مدیران کشور در این برهه زمانی که قدر دانستن تک فرصتهای طلایی در اختیار، از ملزومات حفظ جایگاه خود و کشور است امری ضروری می نماید.
فارغ از تمام پارامترهای اقتصادی و نکات تحمیلی ناشی از تصمیمات نادرست مدیریتی در اداره کشور که به کرار توسط دلسوزان واقعی کشور گوشزد می گردد، باز کردن و باز نگهداشتن روزنه های امید برای آینده ساکنان این سرزمین به نظر پر فایده می آید. البته ایجاد امید واهی یا تلقین طی ره صد ساله در صد روز اول زمامداری و داستانهایی از این دست نیز داستانی نخ نما شده برای جامعه ایرانی است و خود از بین برنده روزنه امیدی هر چند اندک.
آنچه در این مقال می توان بر آن اذعان داشت روشهایی است که بتوان فرا روی کسب و کارهای فعال جامعه قرار دادتا شاید بتواند کمکی باشد برای گذران ایامی که به واقع سخت می گذرد. از طبقه کارگر گرفته تا صاحب کسب و کار و یا نیروی ماهر گرفته تا متخصصین فعال در عرصه اقتصادی کشور که هر کدام به نوعی گرفتار موانع و معضلات روزهای ناپایدار و بی ثبات فعلی هستند. برنامه ریزی برای آینده یکی از شاکله های هر کسب و کاری است و وقتی آینده متلاطم باشد یا اینگونه فرض شود مسلماً برنامه های ریخته شده به هم ریخته می گردد. پس این دوران را که دوران بحرانی کسب و کار می نامیم باید طوری سپری کرد که علاوه بر حفظ امید ، بیشتر توان و قوای خود را بر بقا و تداوم کسب و کار واقعی و پرهیز از کسب و کارهای میرا وعدم اصرار بر حفظ آنها معطوف داشت. شناسایی کسب و کار ها و اینکه کدامیک واقعی و یا کدامیک از آنها میرا است با تجربه صاحب کسب و کار مرتبط بوده و بستگی مستقیم به شرایط روز آن کسب و کار دارد. اما بعضی موارد در مورد همه کسب و کارها صادق است. تاب آوری کسب و کارها(۵) در شرایط بحران مقوله ای است که تعریف آن می تواند برای هر فعالیت اقتصادی راهگشا باشد.
بنا به تعریف تاب آوری کسب و کار، توانایی سازمانی است که می تواند به سرعت با اختلالات سازگار شود و در حالیکه عملیات تجاری خود را به طور مداوم حفظ می کند بتواند از مشتریان ، دارایی هاو ارزش ویژه برندش نیز محافظت کند.
انعطاف پذیری و تطبیق پذیری با شرایط حاکم بر جامعه باعث تاب آوری بیشتر کسب و کارها در طول زمان می گردد. به بیان دیگر منعطف بودن سازمان کسب و کار برای اصلاح پذیری در راستای تطبیق فرآیند حاصل از کسب و کار با شرایط اقتصادی روز عامل نجات کسب و کارها در روزهای بحرانی است .
بایستی پذیرفت که بسیاری از مسایل و پیشامدها به خصوص در کشور ما غیر قابل پیش بینی است و این موضوع عامل مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت کسب و کارها محسوب می گردد. پس تا جائیکه ممکن است باید تلاش نمود ساختار سازمانی چابکی برای کسب و کار خود بوجود آورد. این چابکی ابزاری است در راستای انعطاف پذیری سازمانی که خود امکان تطبیق کسب و کار را با هر شرایطی ممکن می سازد.
خلاصه اینکه هر نوع فعالیت اقتصادی از تجارت گرفته تا تولید از راه اندازی استارت آپ گرفته تا توسعه دادن کسب و کار و از خدمات تخصصی گرفته تا خدمات عمومی همه و همه قابلیت تاب آوری را باید در خود پرورش دهند تا از این رهگذر بتوانند بحرانهای محیطی حادث شده را مدیریت نموده و در بسیاری موارد بر آنها غلبه نمایند.
در چنین شرایطی برنامه ریزی مبتنی بر پیش بینی آینده به تنهایی راهگشا نخواهد بود.